به نام سلام
در باغ نشسته بودم. چلچه خوش آواز به پرواز در آمد. از کنار خورشید گذشت و به او لبخند زد، به ابر سلام کرد. با باد هم نوا شد، به صدای آب گوش فرا داد و چهره زیبای خود را در آن مشاهده کرد. چلچله خوب می دانست که همه اینها نعمت های پروردگارند. چه حس زیبایی! همه دیده های خود را در دفترم یادداشت کردم.
نوشته شده در دوشنبه 94/5/12ساعت
10:4 صبح توسط حنانه ریحانی نظرات ( ) |
Design By : Pichak |